دفتر یادداشت الکترونیکی من ...

خود دانا بینی مضمن ، درد جامعه ایران

حالا هی میگین چرا نشستی نقد میکنی ( تازه انگه تخریب کردن هم میزنن ) ، خوب اگه من نگم ایم جوان ساده و بی تجربه مست صحبتهای بنظر منتقی این آقا میشه که !!!(داشتین ؟ من هم از او دسته آدمایی هستم که دچار خود بزرگ بینی و خود دانا بینی مضمن هستم ).
همیشه همه جا میگن اعتماد به نفس خوبه ، حتی تو کتابهای زبان از صفت Ambitious به عنوان یک صفت مثبت (Positive) یاد میکنن ولی آیا واقعا همیشه خوبه؟
یکی از نمیدونم نشوتن ایجور جیزا اینجا چه عواقبی میتونه داشته باشه اما ترجیح میدم بنویسم بجای اینکه سکوت کنم تا ببنیم چی اتفاقی قراره بیوفته ... .
به تازگی در یکی از شبکه های تلوزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، شخصی میاد پرزنتیشن میکنه ( از قضا فکر کنم درس جامعه شناسی هم باشه) که از درجات عالیه تحصیلی زیادی برخوردار هست.اما به ضرس قاطع عرض میکنم که گافهایی میاد که نوجوان پانزده ساله جرعت فکر کردن به امودنش رو هم نمیده.یه خورده اگه خوشبین باشیم ( که خوشبختانه من هم هستم) این شخص گرامی از سواد ، دانش و علم زیادی برخوردار هست ، اما میدونید دیگه دستمون بستست ، نه اینکه فکر کنید آزادی بیان نداریم ، نه اصلا به صلاحمون نیست که بعضی چیزا رو بگیم.یه جاهایی همچین نقد میکنه که فکر میکنید اشتباها زدید کانالهای بیگانه دست نشانده دشمن ، اما چند دقیقه بعد یهو یه گاف میاد که از پنجاه شصت میلیون از جمعیت سیصد میلیونی ایالات متحده بیخانمان و کارتون خواب هستند و به عبارتی فقیر هستند.یا اینکه مثلا صدر اعظم آلمان مدارج تحصیلات خودش رو حتی در دوره متوسطه هم به اتمام نرسونده ... آخه اینم شد حرف که تو زدی ؟ شمایی که این همه دانش داری میدونی که دقیقا چه عواملی باعث افزایش سطح توقع بین اقشار جامعه شده ، چرا یهو گافی میای که من نوئی به سواد و دانشت شک پیدا کنیم ؟
من که واسه حرفام دلیل و مدرک دارم و میتونه اثبات کنم ، در آمریکا تعداد کارتونخوابها زیاد نیست و هر روز از تعدادشون کم میشه اصلا طبق قوانین بین ایالتی آمریکا فرمانداریها موظف به ایجاد پناهگاهای مجهز و رایگان برا مسافران و احیانأ بیخانمانهای آن منطقه هستند.از سوی دیگر از طریق رجوع به نرخ بیکاری میتوان تعداد فقیران و خانه نشین در بدترین حالت پیش بینی کرد ، فرذی که شاغل و به هر طریقی درآمد کسب میکند نمیتوان کارتونخواب باشد ! همین چیزی امکان داره ؟ نرخ تورم ایالات متحده در بخش مسکن که مثل ایران نیست ؟ هست ؟ به هر حال هفته گذشته نرخ مدعیان بیکاری (غیر کشاورزی) آخر هفته اینگونه 637 هزار نفر که در این برهه زمانی در بدترین شرایط خود قرار دارد و دولت ایالات متحده به دلیل رکود اقتصادی در بخش اشتغال مشکلات زیادی دارد.از طرفی دیگر خرید مسکن در این دوره که تقاضای آن کم شده است و قیمت آن در کف خود قرار دارد بسیار راحت شده است ، و شاید میتوان با پرداخت تنها 1/3 از قیمت دو سال پیش ملکی را تهیه کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نرخ بیکاری و مسکن به سایت www.forexfactory.com مراجعه فرمایید.

نمودار نرنخ بیکاری در ایالات متحده:



نمودار مجوزهای ساخت و ساز در ایالات متحده:



این شخص به خودش اجازه داد به شعود هفتاد میلیون ایرانی توهین کنه ... و این همون درد خود دانا بینی یعنی اینکه فکر میکنه بقیه چیزی هالیشون نیست ( هرچند که در بیشتر موارد همینگونه هست ) و هر آمار کذبی که میخواد از دهان مبارک در بیاره بقیه هم تحقیق نکنن و بگن به به چه چه ... این آقا صلاحیت داره در تریبون دانشگاه جوانهای مارو بهشون علم یاد بده ؟ معلم که میگن اینه ؟ میخوام که صد سال نباشه و شاگرد هم بیسواد بمونه.اما من هدفم نقد این شخص خاص نیست ، چون از درجه اهمیت زیادی برخوردار نیست ، معمولا که جوونامون تا از این جور برنامه ها میاد کانال میکنن اخبار ورزشی ، بزرگترهامونم که این چند سال ایتقدر از اینطرفیا و اونطرفیا شنیدن که گوششون از این حرفا پره ... اما بین خودمون ، بین همه اونایی که داریم این پست رو میخونیم ، چند نفرمون به این بیماری مبتلا هستیم ؟ بیماری خطرناک خود دانا بینی مضمن این اسمی هست که من روش گذاشتم . این از اتماد به نفس زیاد میاد و اعتماد به نفس زیاد از دانش زیاد نمیاد ... آره اعتماد به نفس زمانی خوبه که از تلاش بدست اومده باشه ، نه اینکه کاذب باشه و فرد بخودش تلقین کرده باشه که آدم با اعتماد به نفسیه ... مثل اینکه پیکان با ماکسیما کورس بزاره ، آخه این نتیجش مشخصه ، فکر کردن نمیخواد ، امتحان کردن هم نمیخواد ... .
یا اون پست امان از افتادم برم یه بار دیگه بخونمش .
بدرود
Ashkan Kamyab





مد و فرهنگ در ایرانزمین

براستی کدام بر دیگر تاثیر میگزارد؟شاید بهتر بود یک دانشجوی رشته جامعه شناسی به این سوال پاسخ دهد.
ابتدا مد را چگونه تعریف میکنیم : عبارت است از الگوهایی از رفتار و یا افکار که در بین قشر یا اقشاری از جامعه بصورت اپیدمی رشد میکند و در نهایت به هنجار تبدیل میشود . اما آیا فرهنگ ( توجه کنید که فرهنگ غنی از داشته های ماست ) تاثیر پذیر از این هنجارهای نوپاست؟براستی بله به چند دلیل.اصولأ متقاضایان مد ، در اکثریت موارد قشر جوان جامعه هستند،چرا که در عین جوانی به دنبال تجربیات نو و طبیعتا ایده های نو هستند.و تبعیت از این ایده ها جدید به اپیدمی شده و در بین اکثریت جوانان رخنه میکند ؛ البته در مواردی در بین افراد میان سال و حتی کهن سال نیز رخنه میکند(من قصد توجیه و یا تکذیب مد را ندارم چرا که نکات مثبتی دراد و نکات منفی که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد).اما اینگونه که میگذرد قشر جوان که هم جمعیتشان بیشتر ( در جامعه ما ایران طبق آمار 40%از جمعیت ایران بین 15 تا 30 سال هستند ) و هم در این روزگار حیطه اختیارتشان بیشتر است از الگوهایی استفاده میکند که تا پیش از در فرهنگمان نبوده.به عنوان مثال فرهنگ استفاده از تلفن همراه که بصورت الگویی بین جوانان رخنه کرد ، گسترش پیدا کرد و امروزه شاهد فرهنگ استفاده از آن هستیم ، چرا که تقربیا هر جوانان از یک یا چندین تلفن همراه بهره میبرد.

اما آیا تاثیر گزاری مد بر فرهنگ مفید است؟هم آری و هم خیر.بعضی از هنجاره مفید هستند و بعضی نه ( به دلیل امنیتی به بخش پوشاک اشاره نمیکنم ) مثلا فرهنگ استقاده از اینترنت مفید بود و تاثیرات آن بالا آمدن سطح زندگی اجتماعی در این روزهاست.اما از جمله هنجارهای مضر ، استفاده از غذاهی حاضریست که بین اکثر جوانان به هنجار تبدیل شده است و با بهانه مختلف مانند کمبود وقت از تغذیه مناسب گریزانند.پس از نظر تئوریک نتیجه میگیریم که مد بر فرهنگ متاثر و لی همانگونه که مفید نیست ، مخرب هم نیست.


 امابگونه ای بعضی از آثار مد بر جامعه و فرهنگ قابل تامل است:
مثلا اینروزها که بازار کتابها و فیلمهای افزایش اعتماد به نفس داق است ؛ اکثر جوانان از نوشته های خارجی بهره میجویند و آنها را (خواسته یا نا خواسته) به آثار غنی و مفید داخلیمان ترجیح میدهند.آیا یک بیت شعر از مولانا جلال الدین با تمامی کتابهای پائولو کولیو برابری میکند؟جواب سوال هر چه که باشد باز هم دال بر قدرت و تاثیر گفتار مولانا ایرانی در مقابل پائولو کولیو برزیلیست.قصد من تخریب نیست ، شاید در مواردی پائولو کولیو را بزرگتر و آثارش را مفید تر از نویسندگان و شعرای داخلیمان بدانند ، اما این در صورتی قابل تایید است که با تحقیق و تفحس نتیجه گیری شده باشد نه با تقلید و مد.جالب اینجاست که زیاد مشاهده میشود عدم مطالعه و یا مشاهده کامل اثر و نتیجه گیری از آن و در نهایت پیروی از نتیجه گیریهای ناشی از مشاهده بخشی از اثر(من قصدم مقایسه نبود و فقط یک مثال بود چرا که مولانا را جوری میستایم ، و کولیو را جور دیگر.)
به امید روزی که تمام هنجارهای جامعه ایرانمان ... .





تمدن برابر تکنولوژی؟

همه ما ایرانیا بخودمون میبالیم که 2500 سال تمدن ثبت شده داریم ، و از 5000 سال پیش آثاری از وجود تمدن بدست اومده ، اما در عین حال خیلیهامون حتی از اطلاعات دقیق و کافی نسبت به تمدن خودمون نداریم ( تخریب نمیکنم حق است والانصاف ). یه خورده که عمیقتر که نگاه کنیم میبینیم ما حسودیم ... میپرسین چرا ؟ دلیلش اینه که ما افتخاراتیو که قوم پاک آریا بیش از 2000 سال پیش بدست آوردن رو اسم خودمون تموم میکنیم ، فقط به این علت که عقب ماندگی فرهنگی و علمی که دچارش هستیم ، سرپوشی روش گذاشته باشیم همین.چشم ندارین ببینیم کشورهای عربی چجوری دارن از عقب موندگی ما استفاده میکنن و پول در میارن . بجای اندیشیدن و تلاش کردن و نتیجه گرفتن خودمون رو پشت ابرهای تمدنمون که مربوط به قبل از 1500 سال پیش میشه و بعدشم دیگری اثری ازش بجا نمونده قایم کردیم ، تا تسکینی باشه بر احساس حقارتی که پیش چشم کشورهای عربی داریم.چرا باید امثال امید کردستانیها تو ایران نباشن؟فکر میکنین ضعف از ماهاست یا اونا؟ اونا اگه بودن که دیگه امید کردستانی نشده بودن.میدونید چرا؟ اول ایرانیا دوست ندارن ببینن که بقیه پیشرفت میکنن ... عواقبشم مشخصه دیگه ... دوم ایرنیا فرهنگ پیشرفت رو ندارن ، هیچ حاضر نیست موفقیتشو با کسی شریک بشه ، همه دوست دارن همه چیز به نفع خودشون تموم بشه ، نمونه هاش زیاده دیگه میبینیم هر روز ...
ایرانیا اصلا نمیتونن احترام باطنی بزارن ، تظاهر جزوی از فرهنگ ماست.همه کس واسه کس بودنشون محترمن ، نه واسه خودشون بودن.اما مهتر از همه اینکه حاضر به تغییر هم نیستن ، یعنی چی ؟ یعنی اینکه بابا همه این دلایل من کذب ، اگه اینجوری نیست یه قدمی بردارین زندگیمون درست شه.ما الان چندی ساله که اینترنت در دسترس داریم ، ولی هنوز جا نیفتاده فرهنگ استفاده از اینترنت.نه خرید الکترونیکی درست حسابی دارین نه ثبتنام کنکور درست حسابی ( صد بار باید رفرش کنی تا یه بار کانفرم بشه ).طرف موبایل داره موبایلش هم فونبوک ولی هنوز تو دفترچش شماره هارو یادداشت میکنه... ای خـــــدا چی بگم آخه ... حالا بنظرتون کسی که دم از تمدن 2500 ساله میزنه ولی بلد نیست از فونبوک موبایلش استفاده کنه ! مستحق چیه؟ کسی که هنوز بعد از اینهمه سال اول برج که حقوقشو میگیره ، این قبوضشو میگیره دستش ، وارد شهر میشه ، باعث ایجاد ترافیک ، آلودگی صوتی و هوایی میشه از همه اینها مهمتر وقتش چندین ساعت تو صف بانک طلف میشه که میخواد 2000 هزارتومان قبضاشو پرداخت کنه ، آیا اسمش یه آدم متمدن هست؟
تو ایران هنوز یاد نگرفتیم که وقت طلاست.اینروزا دیگه همه چی خریدنی شده ، از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قیمتشو بدی ، بدستش میاری ... اما هنوز یه چیز فروختنی نیست ... وقـــــت.
ای بابا ،،، یکی نیست بگه تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره ... الان ساعت چهار صبح روز شنبه هست و من هنوز دارم وبلاگ مینوسم ، اصلا قات زدم نشتم پای این وبلاگ شروع کردم نوشتن ؛؛؛ زیاد جدی نگیرین ... اینجا هم شده سنگ صبور ما ...
بدرود





امان از این ...


امروز بعد از چندی زدم بیرون ... با دوستم(ح.ف) قرار مطابق معمول قرار گذاشتم سر یکی از چهارهای وسط شهر ، مطابق معمول باید کمی منتظرش میموندم تا برسه ، امان از این ... خلاصه رسید و کنار دکه روزنامه فروشی شروع کردیم

به خوندن سر تیتر روزنامه های مختلف ، علمی ، ورزشی ، سیاسی ، اجتماعی و حتی اقتصادی.دیدم سر فصل اصلی روزنامه دنیای اقتصاد این جمله با سایز بزرگ نوشته شده : آیا زمان خرید مسکن فرا رسیده است؟
بازش کردم خوندمش دیدم بله اومدن نتایج تحقیقات یه موسسه آلمانی رو ترجمه و بعدش هم چاپ کردن ، نکته اینکه تو کل مقاله تایید کرده بود قیمت مسکن رو به اقزایش و سیگنالی از خرید مسکن برای متقاضیان این صنف داده بود ، اما مترجم بدوم اینکه حتی فکر کنه مسئله رکود اقتصادی رو با افزایش احتمالی قیمت مسکن رو به بهبودی دونسته بود ، فارغ از اینکه رکود بعلت عدم وجود ثبات در نظام اقتصادی و افزایش ریسک گریزی در بازاهای مختلف معاملاتی و در نتیجه کاهش تقاضا برای کالاها و همینطور سرمایه گذاریهای پربازده شد ، البته شروع این بی ثباتی از ناحیه مسکن بود اما مسکن تنها ثبات رو به اقتصاد تزریق نمیکنه ، امان از این ... حالا دیگه نمیخوام از مقایسه سرمایه گذاریهای مسکن و اوراق قرضه ای که در ادامه این مطالبشون گنجونده بودن ، بگم ؛ چرا که لفظ امان از، از توصیف عمق فاجعه قاصر هست.
بعد از این مطالعه و شبنامه(همون روزنامه) گردی رفتیم یه قدمی بزنیم در خیابانهای خوش آب و هوا ... اما امان از این شانس که بعلت نزدیکی فصل امتحانات خیابونه خلوت و هوا هم اصلا خوب نبود ، البته ما هم به نیت پیاده روی رفته بودیم نه قصد آب خوش و نغمه شیرین ...
بازم مثل همیشه من رفتم یه چیزی که میخوام ولی آخرش دلم نمیاد بخرمش چون خیلی الکی گرونه ببینیم.وقتی رسیدیم به فروشگاه سلام و اهول پرسی بحث از موس و کیبورد بی سیم کشیده شد به ال سی دی و آخر سر هم کل کل سر این برند و اون برند تا جایی که امان از این ...
حین راه هم کل کل سر اینکه چرا بطری آب معدنیتو انداختی تو جوب ، اونم در جواب بهمون دلیلی که تو هم میزاریش کنار کیسه ذباله مردم ، کنار جوب و اگه این درست نیست پس کاری که تو میکنی هم درست نیست ، بازم از این فرهنگ ... امان از این ...
رفتیم شام بخوریم انصافا قسمت شامش خوب بود و اگه سرحال بودیم خیلی جواب میداد.

آدم بعضی موقعها حسرت میخوره که چرا باید از وقتی پاشو از خونه میزاره بیرون باید یکصدو بیست و سه بار بخودش دشنام بده که چرا میاد بیرون ولی مهمترین قسمتش این بود آدم دورو بریاشو میبینه که بدون اینکه فکر کنن حرف میزنن و تصمیم میگیرن و اشتباهاتشونو توجیه میکنن.حیف که اسلام دستمونو بسته و نمیتونیم حرف بزنیم ولی ای کاش میدونستن انجام کاری که نتیجش دست شرکت کنندگانش نیست فقط به عواملش کمک میکنه که راحتتر به هدفشون برسن... بازم امان از
آره دیگه
زیستن درون دنیا که فانیست    جز این نیست ، امان از نیز ناکافیست
امروزی پدیـــدار شــد مشکـــل      فراموشی نهان گرداندش ز سستی

جه جیز هشلهفتی شد.بخون و بخند و فراموش کن این دنیا رو که تا چشم رو هم بزاری میبینی سایه اجل دومن خودتو هم گرفته.





گزارش تخلف
بعدی